یک ماهی میشود که از زمان ادای سوگند رئیس دولت سیزدهم میگذرد و طبیعی است که در روزهای ابتدایی، ذرهبین افکار عمومی بر سیاستهای احتمالی پیشرو، دقیقتر عمل میکند؛ در نتیجه بازار حدسیات، احتمالات، پیشبینیها و تحلیلهای کارشناسان و فعالان اقتصادی گرمتر از همیشه بوده و مرور آنها خالی از لطف نیست. دکتر حسین عادلزاده مدیرعامل کارگزاری کارآمد و فعال بازار سرمایه نیز در این خصوص با تشریح سناریوهای قابل پیشبینی ناشی از سیاستهای احتمالی دولت تازهوارد، از تاثیر آن بر بازار سرمایه میگوید که در ادامه میخوانیم. به نظر شما برجام در دوران ریاست جمهوری آقای رئیسی به نتیجه میرسد یا خیر؟ و اثر آن بر بازار به چه شکل خواهد بود؟ در دو ماه آخر ریاست جمهوری حسن روحانی شاهد ملاقاتهای متعددی بین ایران و اعضای برجام (غیر از آمریکا) بودیم. به طوری که فضای خوشبینی در اخبار شکل گرفت که انتظارات دلار و بازار سرمایه را در دوره چند روزه تغییر داد و شاهد تقاضای خوب برای گروههای خودرو و بانک بودیم. اما با فرسایشی شدن گفتوگوها و اتمام پرونده برجام در دوره روحانی، اما و اگرهای زیادی در توافق و نوع آن در دوره رییسجمهور جدید وجود دارد. از سویی شاهد نشانههایی از بروز یک ارتباط و گفتمان بین ایران و آمریکا هستیم. نظیر گفتوگوییهایی بین ایران و سران کشورهای عربی به عنوان واسط بین ایران و آمریکا، آزادیسازی منابع بلوک شده ایران در کره جنوبی و پرداخت آن به شرکتهای کرهای و صحبتهایی پیرامون آزادسازی زندانیان آمریکایی توسط ایران. اما از سوی دیگر در اظهارنظرات رسمی از عدم توافق بنیادی و جدی بین ایران و آمریکا در جریان است. به طور خلاصه میتوان گفت شاید ارتباط بین ایران و غرب، دیگر در چارچوب برجام جایی نداشته باشد و شاهد نوع جدیدی از گفتوگو و مذاکره باشیم. از سوی دیگر، در چند هفته گذشته با اتفاقات رخ داده در افغانستان، اظهارنظر جدید مسئولان و طرز فکر کابینه پیشنهادی، انتظار توافق حداقل در کوتاهمدت بسیار ضعیف شده است. به طوری که این انتظار در قالب افزایش نرخ دلار و رشد شاخص کل بورس خود را نشان داده است. به طور کلی سه سناریو در آینده قابل پیشبینی است. در حالت بدبینانه هیچ توافق و مذاکرهای نخواهیم بود. شرایط تحریم روزبهروز شدیدتر خواهد شد و منابع ارزی کشور و فروش نفت همانند دوره ترامپ خواهد بود. در این حالت با توجه به کسری بودجه فعلی و عدم تزریق منابع نفتی به کشور، متغیرهای اقتصادی به شدت از حالت تعادل نسبی فعلی خارج خواهند شد و دولت جدید برای اداره کشور و مدیریت آن با چالشهای بسیار بیشتری روبهرو خواهد شد. بازار سرمایه در این حالت به عنوان یک مامن جدی و مهم برای حفظ ارزش پول سرمایهگذاران خواهد بود. در سناریوی معقولانه شاهد سطحی از گفتمان خواهیم بود که فروش نفت با سختگیریهای کمتری انجام میشود و منابع ارزی حاصل از آن در قالب کالا و دارو، وارد کشور شده و نیازهای کشور در حد ضرورت برطرف خواهد شد اما در این شرایط نیز با توجه به کسری بودجه و رشد نقدینگی، افزایش متغیرهای اسمی در اقتصاد چندان بعید نیست. در این حالت نیز بازار سرمایه با چالش خاصی مواجه نمیشود. در حالت خوشبینانه اما شاهد سطحی از توافق و مذاکره خواهیم بود که در آن علاوه بر ورود منابع ارزش حاصل از فروش نفت، شاهد ورود سرمایهگذاری خارجی در بخشهای مختلف اقتصاد خواهیم بود. در این حالت با فزونی منابع در دست دولت، شرایط برای اصلاح زیرساختهای اقتصادی فراهم خواهد شد و با رشد اقتصادی در طول سالهای پیشرو بازار سرمایه به عنوان آینه تمام نمایه اقتصاد با رشد مواجه خواهد شد. میتوان گفت در حال حاضر در حال گذار به مرحله بدبینانه هستیم. افزایش نرخ دلار، عدم برنامه خاص وزیران پیشنهادی برای اصلاح بحرانهای موجود، شدت یافتن کرونا و کسری بودجه روزافزون سناریوی اول را به شدت تقویت میکند. با توجه به رشد نقدینگی در سال گذشته، نظرتان در خصوص نرخ تورم و نرخ دلار در سال ۱۴۰۰ چیست؟ و با توجه به این موضوع برآوردتان از صنایع پیش رو در سال جاری چیست؟ متوسط رشد نقدینگی در بلندمدت حدود ۲ درصد در ماه بوده است. اما در چند ماه گذشته شاهد رشد ناگهانی پایه پولی و نقدینگی بودهایم. به طوری که رشد نقطه به نقطه پایه پولی در تیرماه سال جاری به بیشترین میزان در ۱۰ سال اخیر رسید. بانک مرکزی در گزارشی به تشریح عملکرد خود در تیرماه پرداخت. براساس این آمار، رشد نقطه به نقطه پایه پولی در تیرماه از ۴۰ درصد گذشت و به رقم بیسابقه ۶/ ۴۲ درصد رسید. این در حالی است که این شاخص در خردادماه ۷/ ۳۰ درصد بود و در تیرماه بیش از ۱۰ درصد افزایش یافت. این نرخ رشد پایه پولی در دهه ۹۰ شمسی بیسابقه است. دلایل مختلفی میتوان برای جهش حدود ۱۲درصدی میزان رشد پایه پولی ذکر کرد، اما استفاده دولت از پایه پولی برای تامین بودجه و تنگناهای ناشی از تحریم در صدر متهمان این واقعه قرار میگیرند. با توجه به عدم اصلاح ساختاری در وضعیت اقتصادی کشور میتوان گفت رشد نقدینگی و تورم کماکان ادامهدار خواهد بود. به طوری که متوسط تورم در سال ۱۴۰۰ حدود ۵۰ درصد و در حالت بدبینانه ۷۵ درصد برآورد میشود. نرخ دلار نیز در صورت تداوم شرایط فعلی همچنان به رشد خود ادامه میدهد. اگر چه که در ماههای گذشته انتظارات ناشی از توافق احتمالی تا حدی باعث تعادل فعلی در نرخ دلار شده بود، اما به یکباره با رسیدن نرخ دلار به سطح ۲۶ هزار تومان شاهد موج مجدد صعودی در بازار دلار هستیم. پیشبینی میشود با روند فعلی اقتصاد کشور، به زودی شاهد دلار ۳۰ هزارتومانی باشیم. در شرایط فعلی اما میتوان صنایع موجود در بازار سرمایه را به سه دسته دلاری محور، متاثر از برجام و داخلی تقسیم کرد. در صنایع دلاری محور گزینههای خوبی برای سرمایهگذاری وجود دارد اما توجه به قیمتهای جهانی باید در دستور کار قرار داشته باشد. در صنایع داخلی نیز، صنایعی در که در حالت آزادسازی نرخ دلار دریافتی و بالطبع افزایش نرخ محصولات هستند گزینههای جذابی میباشند. در صنایع متاثر از برجام همانند بانک و خودرو شرایط سیاسی کشور بسیار تعیینکننده خواهد بود. به طور کلی باید وزن صنایع و سهمهای دلاری در سبد سرمایهگذاری غالب باشد و سهم صنایع داخلی و سهمهای برجامی به ترتیب وزن کمتری داشته باشد. فکر می کنید حذف ارز ۴۲۰۰ تا چه زمانی اتفاق بیفتد و تاثیر آن بر صنایع مختلف به چه شکل خواهد بود؟ با توجه به منابع ارزی بسیار محدود در دست دولت از چند ماه قبل شاهد حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی هستیم. در وضعیت فعلی، آزادسازی نرخ در صنعت دارو در دستور کار قرار گرفته است. به طور کلی با آزادسازی نرخ محصولات و حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی، شاهد افزایش ریالی سود شرکتها و افت حاشیه سود خواهیم بود. افزایش نرخ محصولات نیز احتمالا در چند مرحله و در بلندمدت اتفاق بیفتد. همانطور که اشاره شد صنعت دارو، روغن خوراکی و غذایی و صنعت لاستیک با افزایش سودآوری همراه خواهند بود. با توجه به دستوری بودن نرخ برخی محصولات، آزادسازی آنها چه تاثیری بر بازار خواهد داشت؟ و در کل با آزادسازی نرخهای دستوری موافق هستید یا خیر؟ دستوری بودن نرخ محصولات باعث ایجاد ناکارآمدی، رانت و افزایش فساد شده است. با آزادسازی نرخها شاهد افزایش سود ریالی شرکتها خواهیم بود اگرچه در این حالت، مدیریت شرکت بسیار سختتر و محیط اقتصادی رقابتیتر خواهد شد. آخرین آزادسازی نرخ نیز در صنعت سیمان رخ داد که با اقبال بسیار خوب بازار روبهرو شد . با واقعی شدن قیمت محصولات و عدم دخالت دولت در حوزه قیمتگذاری شاهد کاهش بسیار چشمگیر در هدررفت منابع خواهیم بود. ریسکهای ایجاد شده (خشکسالی، قطعی برق و..) را برای صنایع مختلف چگونه ارزیابی میکنید و اثر (مثبت یا منفی) آن را بر کدام صنایع بیشتر میدانید؟ بیشترین ریسک قطعی برق مربوط به صنایع فولاد، سیمان و آلومینیوم خواهد بود. همانطور که در هفتههای گذشته شاهد بودیم این شرکتها مجبور به کاهش تولید خود شدند امری که باعث کاهش سمت عرضه و جهش ناگهانی قیمت در محصولاتی نظیر سیمان شد. از طرفی باعث انتشار گزارشات ماهانه ضعیف در صنایع فولادی و سیمانی در هفته گذشته بودیم. اما در ماه جاری و با توجه به برطرف شدن قسمتی از مشکل برق، انتظار میرود شاهد گزارشات نسبتا خوبی در صنایع مذکور باشیم.